عشق سربلند
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را ؟
بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمان دلربای ترا
زبعد این همه تلخی که می کشد دل من
ببوسم آن لب شیرین جانفزای ترا
کی ام مجال کنار تو دست خواهد داد
که غرق بوسه کنم باز دست و پای ترا